تکرارحماسه 9 دی

بسمه تعالی

این سند جنایت کدخداست

نه سازش نه تسلیم نبرد با آمریکا




صد دانه یاقوت با دست بسته
در بین تابوت با جسم خسته
خیلی غریب است یاقوت در خاک
او آسمانی است فرزند افلاک
یاقوتها را در خاک و خاشاک
دستی نهان کرد از قوم ضحاک
یاقوتها را در خاک می کاشت
افسوس یاقوت جان در بدن داشت
او خاک می ریخت او دست و پا زد
نه دست و پا نه ! انگشت و پا زد
حیف است رحمی رویش چه زیباست
اهل زمین نیست غواص دریاست
سرخ است و گلگون نامش شهید است
با استخوانی از ره رسیده است.






در هنگام عبور کاروان شهدا از مقابل سفارت انگلیس مداحی قطع شد و جمعیت یکپارچه شعار مرگ بر آمریکا مرگ بر انگلیس، مرگ بر آل‌سعود و نه سازش و نه تسلیم سر دادند.







http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1394/03/26/13940326192249355_PhotoL.jpg


http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1394/03/26/13940326185311129_PhotoL.jpg


http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1394/03/26/13940326193555939_PhotoL.jpg


http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1394/03/26/13940326185313984_PhotoL.jpg



سعید حدادیان در سخنان کوتاهی در خلال نوحه‌خوانی گفت:‌ این پیام این شهدای غواص برای ماست. آنها امروز به سراغ ما آمده‌اند تا بگویند که ما دست بسته‌مان هم برای خدا کار می‌کند، ما بن‌بست نداریم. ما هم امروز خطاب به آنی که می‌گوید شما از جیب ملت خبر ندارید می‌گوییم که جیب ملت پر از عکس احمدی روشن است، پر از وصیت‌نامه شهداست پر از سربند یازهرا و یا حسین است. این مردم ایستاده‌اند، شما کم نیاورید...








تصاویر گویای همه چیز بود زبان قاصر است از این همه عظمت، از اینکه مردم هنوز شهدای خود را فراموش نکردند هنوز رگ غیرت ایرانی در تمام مراحل انقلاب متورم است هنوز همبستگی و انسجام و وحدت کلمه در بین مردم است. هنوز شعارهای اوایل انقلاب فراموش نشده:

مرگ بر آمریکا

مرگ بر اسرائیل

مرگ بر انگلیس

روابط عمومی هیأت عاشقان ثارالله مأمونیه




برای شهدای غواص

بسمه تعالی



مراسم وداع با 72 شهید غواص و خط شکن در دانشگاه تهران

تصاویر امروز از شهدای غواص:


تصاویر امروز مشرق از شهدای غواص و خظ شکن


تصاویر مشرق از معراج شهدا؛ یک روز قبل از مراسم تشییع


تصاویر مشرق از معراج شهدا؛ یک روز قبل از مراسم تشییع


نمیدانم ...
دستانتان را از پشت بسته بودند یا از رو به رو ... ولی حتما خیلی وقت گذاشتند که یکی یکی دستانتان را به هم ببندند و دورش طناب بکشند.
نمیدانم ...
آنها چند نفر بودند که شما ١٧٥ نفر را به دام انداختند.
نمیدانم ...
چه گودال عظیمی حفر کردند تا ١٧٥ سرباز را داخلش بیندازند.
نمیدانم ...
نشسته بودید یا ایستاده،
نمیدانم ...
یکی یکی داخل گودال پرتتان کردند یا گروهی اصلا چه می دانم که در آن روز، شاید هم شب چه آمد بر سر شما.
نمیدانم ...
در آن روزهای زمستانی سال ۶۵ با چه نقشه‌ای غافلگیرتان کردند. نمیدانم ...
آن فرمانده سنگدل، چطور دلش آمد به چشم‌های معصوم شما نگاه کند و چنین برنامه‌ای برای کشتنتان بریزد.
نمیدانم ...
لحطه های آخر که نمی توانستید دست های هم را بگیرید و خداحافظی کنید، چه حرف هایی بینتان رد و بدل شد. چه قرارهایی با هم گذاشتید. اصلا چه شوخی هایی با هم کردید ولی کاش دستانتان باز بود تا قبل از آن مرگ گروهی، سیر یکدیگر را در آغوش میکشیدید.
نمیدانم ...
وقتی داخل گودال روی هم افتاده و منتظر بودید تا سیل خاک رویتان آوار شود، زیر لب چه ذکری میگفتید ...
حتما به تأسی از اربابتان در گودال قتلگاه «لا معبود سواک، یا غیاث المستغیثین» روی لب هایتان بود. یا شاید هم ساده تر، احتمالا یکی از شما ۱۷۵ نفر فریاد زده: «برادرها ...! وعده ما کربلا ...» و بعد همه با هم ‌فریاد زده اید:
یا حسین ...
حتم دارم ...
دل آن سرباز بعثی که پشت لودر نشسته بود تا خاک رویتان بریزد، با شنیدن این یا حسین ها لرزید اما به روی خودش نیاورد.
حتم دارم ...
وقتی چشم آن سرباز عراقی به چشم آن نوجوان افتاد که گوشه گودال سرش را بسوی آسمان گرفته بود و یا زهرا میگفت، دلش لرزید اما به روی خودش نیاورد.
حتم دارم ...
وقتی آن گودال بزرگ پر شد و صدای فریادهایتان خاموش شد، دل آن فرمانده لعنتی لرزید اما به روی خودش نیاورد.
حتی سیگارهای مکرر هم نتوانست تصویر چهره های معصوم شما در آن لحظه های پایانی را از خاطره اش محو کند.
حتم دارم ...
اگر‌ آن فرمانده زنده باشد، هنوز هم چهره های شما را خوب بخاطر دارد، با جزئیات ...
حتم دارم ...
هنوز هم از شما میترسد؛ حتی با همان دست های بسته.
حتم دارم ...
هنوز صلابت نگاه شما کابوس روز و شبش باشد ...
چشمان نگرانتان از روزی که این خبر را شنیدم مقابل چشمانم ایستاده و خیره خیره نگاهم می کند.
دوست دارم زندگینامه یک یک شما را بخوانم. تعدادتان آنقدر زیاد است که بینتان از هر گروه و دسته‌ای وجود داشته باشد؛ از مجرد و عاشق گرفته تا کاسب و هنرمند و زن و بچه دار.
فقط با خودم آرزو می‌کنم ای کاش دستانتان باز بود که قبل از آن مرگ گروهی، با دو انگشتتان علامت پیروزی نشان می دادید.
راستش را بخواهید این روزها دلم عجیب شور غرور شما را میزند. برای تکاوران سخت است که دستانشان را مقابل دشمن بگیرند که طناب پیچش کنند. بارها شنیده‌ایم که غواص ها از آماده ترین نیروهای رزمی هستند. بازوان و سینه های ستبر شما از همین لباس های چسبیده غواصی پیداست. بعثی ها همین غرور را نشانه گرفته بودند وگرنه در چند دقیقه همه شما را تیرباران میکردند و خلاص.
غرور شما اما زیر آن خاک ها دفن نشد. مثل یک نامه پستی از همان گودال ارسال شد برای ما ...
برای ما که درس مقاومت را از شما آموختیم و قسم خورده‌ایم که مثل خودتان تا لحظه آخر مقابل دشمن کرنش نکنیم ...
غرور شما به ما رسیده تا دلمان از عربده‌های تو‌خالی این و آن نلرزد. شما با دست‌های بسته مقاومت کردید. حتم داشته باشید که ما دستان بازمان را مقابل دشمن دراز نخواهیم کرد ...
شما هم دعا کنید برایمان. دعای شما ۱۷۵ نفر برگشت نمی خورد؛ این را هم مطمئنم ...


وعده ما فردا سه شنبه 26 خرداد میدان بهارستان ساعت 16:00


روابط عمومی هیأت عاشقان ثارالله مأمونیه

مطالب خواندنی

بسمه تعالی

قصد نداشتم بلافاصله بعد از متن وایبر و... متن و والپیرهای ذیل را در وبلاگ قرار دهم اما حیف بود و باید در وب قرار داد تا خطر را بیش از پیش احساس کنیم تا جوانان ما به جای محو در گوشی و اینترنت و گشت و گذارهای چتی و تانگو حداقل این مطالب را پیدا کنند و بخوانند و به سایرین نیز اطلاع رسانی کنند لطفا مطالب اخیر مربوط به وایبر و این مطلب را بازدید نمایید:




عکس زیر را دهه هفتادیها و هشتادیها ببینند تا بدانند در دهه شصت چه اتفاقاتی افتاده تا دلیر مردان ما را بشناسند هر چند برخیها ........................(بووووووووووووووق)!!!!!!!!!!!


البته منظورم عکس بالا بود من یه سوال دارم سال 88 را برخیها هنوز اعلام برائت نکردند و هنوز هم سر حرف تقلب خیالی مانده اند آن وقت در روزنامه های خود حرف از آشوب و بلوا می زنند فکر می کنم آلزایمر در این افراد مصداق بارز دارد:



روابط عمومی هیأت عاشقان ثارالله مأمونیه



وایبر و واتس آپ

بسم الله الرحمن الرحیم




در ابتدا باید عرض کنم که شاید برخی از دوستان ناراحت شوند برای من اصلا مهم نیست چون می دانم که مرتکب اشتباه فاحشی شده انددر صفحه وبلاگ فیلمی قرار داده شده در پایین سمت راست که مومن نسب در شبکه خبر صحبت نموده پس قبل از دشنام دادن کل مطالب ارائه شده را بخوانید و فیلم را نیز مشاهده فرمایید.


به قول ایشان اگر آنها تکنولوژی را وارد ایران کرده اند پس چرا قطعات هواپیما را برای ما نمی فرستند پس باید اندیشید.

یک جای کار می لنگد و آن هم فروپاشی بنیادهای خانواده است در اتوبوس، خانه، محل کار، پارک، خیابان، همه سرها داخل گوشی های اندروید است به کجا چنین شتابان؟؟

متاسفانه برخی دوستان هم در وبلاگهای خود عملا آدرسهای خود را قرار می دهند یا برخی دیگر که انتظار چنین اعمالی را نداریم گروهی تشکیل داده البته از نوع مذهبی؟؟؟؟؟ من سوالی از این عزیزان دارم چند ساعت وقت خود را در لاین و ... برای دوستان قرار می دهند آیا همین مقدار به فکر همسر و فرزند و یا فرزندان خود هستند؟

رؤسای برخی ادارات به جای انجام امور ارباب رجوعان مدام صفحه گوشی خود را بالا و پایین می برند چه خبره چرا روزمره گی؟؟؟؟

بنده مانع پیشرفت و رو به جلو رفتن مملکت عزیزمان نیستم و عددی نیستم  که بخواهم مانع شوم چون برخی ها در کامنت قبلی مرا متهم به دهه شصتی کردند برخی از شما دهه هفتاد و هشتادیها چی کار کردید؟؟؟؟

ما بعد ازظهرها فوتبال و گل کوچک بازی می کردیم ما الک دولک بازی می کردیم اما بازی گروهی با نشاط نه بازی گروهی بی روح و مضر و دور از اجتماع. الان در کدام کوچه و خیابان فریاد گل بچه ها همسایه ها را اذیت وادار به واکنش می کند مدتهاست توپ پلاستیکی شیشه ها را نشکسته مدتهاست بچه ها با لباس کثیف روانه خانه هانشده اند اینها درد است والله درد است شاید در نگاه اول خنده دار و مضحک باشد اما در درون این گونه نیست بچه ها دیگه در ایام عید تخم مرغ بازی را فراموش کرده اند دیگه کسی (دگن از دوباره حلقه و مال) نمی گوید همه یک چیز یاد گرفته اند وآن تانگو ، وایبر ، گروه، واتس آپ ، لاین. می ترسم طی ده سال آینده با این رویکردها آمار طلاق، تصادف ناشی از غرق در گوشی بودن هنگام عبور از خیابان، دعوا و قتل دو دوست شاید به خاطر همراهی جنس مخالف(دعوای شدید مشاهده شده) بیشتر از مرگ و میرهای دیگر شود.

در پایان امیدوارم دوستان و همه کسانی که در این امر بی خیر و مضر شرکت دارند به راه راست هدایت شوند قبل از اینکه اتفاقی ناخوشایند پیش آید.

روابط عمومی هیأت عاشقان ثارالله مأمونیه

انتقاد

بسمه تعالی

امشب در ساعت 09:25 در دنیای وب گردی مشغول گشت و گذار بودم در یکی از سایتهای داخلی (منظورم شهرستان زرندیه) تصاویر مربوط به ستاد امر به معروف که در دفتر امام جمعه محترم است را تماشا می کردم تا به اینجای کار ایرادی نیست و عالی است، اما در همین سایت در مطالب خواندنی اش، تصاویر آلبوم به اصطلاح تهران را باز کردم اما از تهران قدیم فقط تصاویر خانم های بی حجاب وجود داشت انگار در تهران قدیم که دروازه ها و مناظر طبیعی و درشکه ها و ... قحط شده و تصاویر بی حجابی وجود دارد .

آقای برادر شما نمی خواهد  در ستاد امر به معروف تصویر برداری کنی و خبر رسانی کنید، بهتره در سایت خود این آلبوم تصاویر به اصطلاح تهران قدیم را قرار ندهی.

این بار کارت زرد می گیری :



روابط عمومی هیأت عاشقان ثارالله مأمونیه