چهل روز گذشت

بسمه تعالی

چهل روز گذشت  انگار همین دیروز بود که بچه ها با شور حسینی خود پرچم  و بیرق سیاه را در دیوارهای مهدیه نصب می کردند

انگار همین دیروز بود که مداحان هیأت برای هماهنگی بیشتر اشعار و مرثیه های خود را بررسی می کردند

انگار همین دیروز بود که حساب و کتاب برای محرم جلسه ای آنی را برای شورای هیأت واجب نمود

انگار همین دیروز بود که همه می پرسیدند سخنران امسال هیأت کیست؟

انگار همین دیروز بود که می خواندیم:

فریاد یا محمدا                      حسین رسید به کربلا

انگار همین دیروز بود که نذری و شام هیأت پخش میشد و زن و مرد عزادار بعد از هر مراسم  سر سفره کرامت آقا حاضر می شدند.

انگار همین دیروز بود که دسته های عزاداری در خیابان سینه زنی و زنجیر زنی می کردند

انگار همین دیروز بود که طبال  و سنج زن  و گروه هایی که به سبک مردمان خون گرم جنوب دمام می زدند و مردمانی که در گوشه و کنار خیابان ایستاده بودند گریه می کردند

انگار همین دیروز بود که گروه های مختلف تعزیه در جای جای شهر تعزیه حضرت عباس را می خواندند راستی یادش بخیر در شب تاسوعای چندین سال پیش تعزیه به رجز شمر (مش سلیمان) و حضرت عباس(کربلایی حمزه) که خداوند هر دوی آنها را رحمت کند اختصاص داشت که واقعا دیدنی بود

انگار همین دیروز بود که می گفتیم:

ای اهل حرم میر و علمدار نیامد         علمدار نیامد علمدار نیامد

سقای حسین سید و سالار نیامد      علمدار نیامد علمدار نیامد

انگار همی دیروز بود که می گفتیم:

شد زلزله در عرش ندانم که شین است ..... خورشید سیه گشته مگر قتل حسین است

برخاست فغان از همه آفاق چه شین است..... امروز قیامت شده یا قتل حسین است

انگار همین دیروز بود که در شب شام غریبان می خواندیم:

دست منو دامن تو ساربان ساربان...........این شتاران را تو  به سرعت مران ساربان ساربان

طفل یتیمی زحسین گم شده ساربان ساربان...قامت زینب زغمش خم شده ساربان ساربان

بله به این ترتیب  چهل روز گذشت و ما ماندیم و این حسرت که

یعنی عزاداری ما هم قبول شده؟

یعنی نام ما را هم بین خوبها گذاشتن؟

یعنی در این ایام کسی از ما رنجیده؟

یعنی این عزاداریها در شب اول قبر به کمک ما می آید؟

یعنی سال آینده هم محرم امام حسین را درک می کنیم؟

التماس دعا

مدیر اجرایی هیأت رزمندگان اسلام شهرستان زرندیه

(روابط عمومی هیأت عاشقان ثارالله مأمونیه)