شهدا

بسم رب الشهداء و الصدیقین

دو تن از دوستان پیامهایی در مورد شهدا برای من ارسال نمودند حیفم آمد در مورد شهدا مطلب نگذارم بهتر است شما هم بخوانید خالی از لطف نیست به خصوص برای نسل هایی که جنگ را به خوبی درک نکرده اند :

گردان پشت میدون مین زمین گیر شد

چند نفر رفتن معبر باز کنن

۱۵ساله بود ، چند قدم که رفت برگشت ، گفتن حتما ترسیده

پوتین هاشو داد به یکی از بچه ها و گفت :

تازه از گردان گرفتم ، حیفه ، بیت الماله و پا برهنه رفت


پیشونی بندها رو با وسواس زیر و رو می کرد …

پرسیدم : دنبال چی می گردی ؟

گفت : سربند یا زهرا !

گفتم : یکیش رو بردار ببند دیگه ، چه فرقی داره ؟

گفت : نه ! آخه من مادر ندارم …


انتظار را باید از مادر شهید گمنام پرسید

ما چه می دانیم دلتنگی غروب جمعه را ؟


مادر پول و طلاهاشو داد و از در ستاد پشتیبانی جنگ خارج شد

مسوول مربوطه فریاد زد : مادر رسیدتون !

مادر خندید و گفت : من برای دادن دوتا پسرم هم رسید نگرفتم …


من می خواهم در آینده شهید بشوم

معلم پرید وسط حرف علی و گفت :

ببین علی جان موضوع انشا این بود که در آینده می خواهین چکاره بشین

باید در مورد یه شغل یا کار توضیح می دادی !

مثلا پدر خودت چه کاره است ؟

آقا اجازه … شهید


مدیر اجرایی هیأت رزمندگان اسلام شهرستان زرندیه

روابط عمومی هیأت عاشقان ثارالله مأمونیه

نظرات 2 + ارسال نظر
امیرمحمد جمعه 16 بهمن 1394 ساعت 00:03 http://http:

سلام بازم چه عجب بیشتر از این پیاما بل دیگه نسبارمت

سلام علیکم
تو کلا مشکل داری اگه مشکل داری برو دکتر. من دکتر روانپزشک و روان شناس های زیادی رو می شناسم که قطعا به دردت می خورند

اهل مامنیه چهارشنبه 14 بهمن 1394 ساعت 23:04

سلام یه مدت پیشت نیومدم الان این مطالب رو خوندم حال کردم قشنگ بود

سلام علیکم
ما مدیون خون پاک شهدا هستیم شهدای میدان ژاله مسجد گوهرشاد قیام تبریز و قم جنگ تحمیلی شهدای ترور از بدو انقلاب تا هسته ای ها
خداوند همگی آنها را با شهدای کربلا محشور کند

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.